در این ارتباط شاهد مواضع جدید مقامات سیاسی آمریکا برای تداوم مذاکرات گروه 1+5 میباشیم.
نیکولاس برنز معاون وزیر امور خارجه آمریکا، رویکرد جدیدی را در این ارتباط ارائه داده است. نامبرده از یک سو تحت تأثیر فضای روانی و اجتماعی ناشی از انتخابات قرار گرفته و از طرف دیگر با محدودیتهای تصریحشده چین و روسیه روبهرو گردیده است.
برنز در این شرایط، رویکرد مبتنی بر تعادل قطعنامهای را ارائه داده تا بار دیگر زمینه هماهنگسازی مواضع کشورهای گروه 1+5 را برای تصویب قطعنامه جدید در شورای امنیت فراهم آورد.
رویکرد مبتنی بر تعادل قطعنامهای را باید نشانهای از عقبنشینی مرحلهای آمریکا در ارتباط با فعالیتهای هستهای ایران دانست. گروههای محافظهکار که تحت تأثیر رهبران وزارت دفاع آمریکا قرار داشتند، از رویکرد حداکثرسازی فشار حمایت به عمل میآوردند.
آنان در برابر محدودیتهای داخلی و همچنین مقاومت بینالمللی قرار گرفتند. زمانی که کشورهایی همانند آمریکا با چنین شرایطی در سطح داخلی و بینالمللی روبهرو شوند، طبیعی است که به رویکردهای مصالحهگرا گرایش مییابند.
به طور کلی مصالحهگرایی را باید انعکاس معادله قدرت در رفتار بازیگران رقیب دانست. اگرچه آمریکا در صدد تحقق اهداف فراگیر خود با الگوهای رفتاری متفاوتی میباشد و همچنین اگرچه محافظهکاران آمریکایی براساس معادله قدرت به تنظیم سیاست بینالملل مبادرت میورزند، اما در شرایطی که فشارهای بینالمللی و داخلی افزایش یابد، به شکل جدیدی از رفتار مبتنی بر مصالحهگرایی مبادرت میورزند.
شاخصهای مصالحهگرایی را میتوان در ادبیات نیکلاس برنز مورد مشاهده قرار داد. وی به گونه ضمنی از مخالفت روسیه و چین با تحریم همه جانبه ایران انتقاد به عمل میآورد. اما انجام چنین انتقادی به مفهوم بکارگیری الگوی یکجانبهگرایی استراتژیک در برخورد با ایران تلقی نمیشود.
زمانی که آمریکاییها مانور نظامی خود در خلیج فارس را با هدف بازرسی کشتیهای مورد نظر آغاز نمودند، این نگرانی در بین کشورهای قدرتمند بینالمللی به وجود آمد که صدور قطعنامه تحریم علیه ایران، میتواند زمینههای ستیز منطقهای و بینالمللی را فراهم آورد.
از سوی دیگر مانور نظامی پیامبر اعظم که مرحله دوم خود را آبان ماه 1385 به مرحله اجرا گذاشت، را میتوان انعکاس اراده مقاومت در برابر اقدامات تهاجمی آمریکا دانست. در چنین شرایطی مذاکرات نیویورک با بنبستهای بیشتری همراه شد.
در فضای جدید بینالمللی آمریکا تلاش دارد تا قطعنامه تعدیل شدهای را در شورای امنیت به تصویب برساند. لازم به توضیح است که تصویب هرگونه قطعنامهای میتواند زمینههای سیاسی و بینالمللی بحران را فراهم سازد.
در شرایطی که بازیگران منطقهای و بینالمللی نسبت به یکدیگر با رفتار مبتنی بر عدم اعتماد عمل میکنند، طبیعی است که هرگونه قطعنامه شورای امنیت زمینه واکنشهای متقابل کشورها را به وجود آورد.
به این ترتیب، کشورهای روسیه و چین با آزمون دیگری روبهرو خواهند بود. آنان میبایست قطعنامه تعدیل شده آمریکا را مورد مذاکره قرار دهند.
طبیعی است که پذیرش هرگونه فشار سازمانیافته و قانونمند علیه ایران میتواند زمینه محدودیتهای بیشتری را فراهم سازد، این امر با واکنش اجتنابناپذیر ایران روبهرو خواهد شد.
بنابراین تداوم دیپلماسی میتواند فضای جدیدی در تنظیم رفتار هستهای ایران براساس قواعد آژانس و شاخصهای پادمان هستهای به وجود آورد. در حالی که هرگونه قطعنامهنویسی را باید زمینهساز بحرانهای جدید منطقهای دانست.